به گزارش مشرق، «محسن شهمیرزادی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
در همان حالت خواب و بیداری، دستش را روی زمین سر میدهد تا گوشی را پیدا کند. هنوز خواب از چشمانش نپریده که در همان حالت تیره و تاری اینترنت گوشی را روشن میکند. تلگرام را باز کرده و چشم به کانکتینگ میدوزد. اندکی که کانالها و گروهها را بالا و پایین میکند بعد سراغ اینستاگرام میرود و تا زمانی که استوریها تمام نشده سراغ پستها نمیرود. یک ربع، نیم ساعتی میگذرد تا گوشیاش را زمین گذاشته و از رختخواب بلند شود، چه بسا ببیند هنوز کمی وقت هست و دوباره پتو را روی سرش بکشد. این داستان میتواند تجربه هر روز ما باشد که در طول روز بارها عادت به چک کردن اینستاگرام و تلگرام خود داریم در حالی که هیچ دلیلی در پس آن نمیتوان یافت.
این تغییر در سبک زندگی ایرانیها پیش از این سابقه نداشته است و حالا با مسدود شدن این دو نرمافزار - که وزیر ارتباطات از موقتی بودن آن خبر داده است-، انبوه مخاطبان این شبکه اجتماعی در ۲ روز اخیر سرگردان شدهاند؛ سرگردانیای که بعضی از آنها را به سمت فیلترشکنها سوق داده است و برخی دیگر نیز در حال تجربه سبک جدیدی از زندگی بدون اینستاگرام و تلگرام هستند.
پیامدهای تلگرامی شدن
چند سالی میشود که این دو نرمافزار پرمشتری، شکل جدیدی از سبک زندگی را در میان ایرانیان رقم زدهاند بهگونهای که نهتنها در زندگی شخصی و زمانبندی روزمره ما اثرگذار بودهاند، بلکه یک ساختار اقتصادی و رسانهای جدیدی ایجاد کردهاند تا جایی که بزرگترین رسانهها نیز برای جلب مخاطب خود مجبور به حضور در این نرمافزارها شدهاند. سبک زندگی اینستاگرامی که تلاش دارد روزمرگیها را در لحظه به ثبت برساند، در کنار تلگرامی که در عین حال نیاز سرگرمی و خبری و حتی اقتصادی ما را برطرف میکند باعث شده احتیاج به سایر پلتفرمها بسیار کاهش پیدا کند. حجم انبوهی از نظرات و نگرشها در فضای این دو نرمافزار رقابتی شدید بین تولیدکنندگان محتوا صورت داده است.
یک کانال خبری یا سرگرمی میتواند اعضایی بیش از برخی خبرگزاریها در این فضا جلب کند و این مساله رقابتی متفاوت از دنیای واقعی را بین تولیدکنندگان محتوا شکل داده است. دسترسی به انبوه محتوا در لحظه توانسته ساختار ذهنی افراد را دگرگون کند و امکان خوانش متنهای طولانی و عمیق را از آنها گرفته و مخاطبان را در سیل اطلاعات ضروری و غیرضروری غرق کرده است.
در عین حال دسترسی آسان به انبوه مخاطبان و نزدیکان معذورات اخلاقی بسیار قابل توجه و غیرقابل کنترلی را به وجود آورده است.
همچنین ساختار اقتصادی کمسابقه تلگرام درآمدهای میلیاردی را برای صاحبان کانالهای تکمدیره تدارک دیده است. فروشگاههای بزرگ نیز تلاش دارند سهمی از این نرمافزار داشته باشند. اما در این میان خردهفروشیها بسیار حائز اهمیت هستند؛ افرادی که شخصا اقدام به فروش کالا در این فضا میکنند و بازاری نوین را در این فضا خلق کردهاند.
از آنجایی که بیشترین حجم دادههای تلگرام مربوط به ایرانیهاست، این پیامرسان تصمیم به افزودن ارز دیجیتال به نرمافزار خود داشت تا مبادلات اقتصادی مستقیما در این فضا انجام شود. این اپلیکیشن اما منبعی برای ترویج خشونت و بحرانآفرینی شد تا به گفته مسؤولان دولتی موقتا از دسترس خارج شود.
پیامرسان فرصتسوز
مسدود شدن تلگرام، فرصت بسیار مناسبی بود تا مخاطبان به سمت یک پیامرسان ایرانی هدایت شوند. تجربه وایبر و ویچت نشان داد مسدود کردن یک پیامرسان اگرچه با نارضایتیهای بسیاری همراه میشود، اما بلافاصله مخاطبان به سمت یک پیامرسان دیگر گسیل میشوند و این میتواند بهترین پاداش برای پیامرسان جدید باشد.
تلگرام تنها در ۲ کشور به عنوان محبوبترین پیامرسان مورد استفاده قرار میگیرد. نخستین کشور ایران و دومین آن ازبکستان است. پیامرسان «سروش» که متعلق به صداوسیما است، بهترین جایگزین برای تلگرام عنوان میشد و بسیاری از خبرگزاریها و کانالهای پرمخاطب شعبهای در سروش نیز تاسیس کردند تا در صورت مسدود شدن تلگرام، این نرمافزار بتواند به عنوان نخستین پیامرسان ملی میزبان مردم ایران باشد اما در همان ساعات اولیه مهاجرت، سروش با اشکالات جدی مواجه شد و عملا بهترین فرصت را برای میزبانی مردم از دست داد.
این اشکالات به زیرساختهای سروش بازمیگردد که گفته میشود تنها قابلیت پذیرش ۱۰ میلیون عضو را دارد، در حالی که حداقل ۴ برابر این میزان در تلگرام حضور دارند.
پرسش اینجاست که مگر پیش از این بارها تقاضای ورود دادههای تلگرام در دیتابیسهای ایرانی نمیشد؟ آیا هیچوقت بنا نبود که چنین اتفاقی رخ دهد؟ و پرسش مهمتر اینکه ماههاست سخن از مسدود کردن تلگرام در شورای فیلترینگ مطرح است در حالی که هیچ توجهی به حداقلیترین زیرساختها برای این اتفاق نشده است.
همچنین گفته میشود اپراتورها برای خرید پهنای باند مربوط به فایلهای دانلودی از تلگرام، چیزی حدود ۳۰ میلیارد تومان برای پهنای باند بینالملل پرداخت میکنند که جمع این هزینهها میتوانست بسیار زودتر زیرساختهای مناسب را جهت میزبانی از مخاطبان ایرانی و همچنین غیرایرانی فراهم کند. این فرصتسوزی در سایر پیامرسانهای ایرانی بیشتر دیده میشود و باید دید در روزهای آتی چه وضعیتی برای این پیامرسان رخ خواهد داد.
صنعت تلگرامی
شبکههای پیامرسان و خدمات رایگان اینترنتی نظیر تلگرام، گوگل، فیسبوک و... عمده درآمد خود را از مجرای Big Data یا همان فروش اطلاعات به سازمانهای سیاسی، امنیتی، تجاری و پژوهشی به دست میآورند. اما ذیل تلگرام، صنعتی نوپا و متفاوت با دنیای واقعی شکل گرفت که در قالب آن میلیاردها تومان در روز مبادله میشود. کانالهای بالای یک میلیون نفر از درآمد خالص حدود ۵۰ میلیون تومان در روز بهرهمند هستند که ماهانه بیش از یک میلیارد تومان را شامل میشود.
علاوه بر این آمار رسمی و غیررسمی دقیقی از خردهفروشیهای تلگرام در دسترس نیست و بیشک مسدود کردن تلگرام این صنعت را دچار بحران میکند و ضروری است در کوتاهمدت و پس از آن در بلندمدت چارهای برای آن اندیشید.
پریشانحالی
استقبال شگفتانگیز ایرانیها از تلگرام نوپا باعث شد این پیامرسان به سرعت امکانات خود را بهروز کند تا به مزیت نسبی نسبت به سایر رقبا دسترسی پیدا کند. در نظریات علوم استراتژیک پدیدهای به نام Lock in وجود دارد. شبکههای اینترنتی تلاش دارند مخاطب - مشتریها را در خود قفل کنند، یعنی مخاطب با برآورده شدن تمام نیازهای رسانهای و بعضا غیررسانهایاش دیگر احتیاجی به سایر شبکهها نداشته باشد.
انبوه کانالهای خبری و سرگرمی تلگرام در کنار گروههای دوستانه، کاری و تخصصی موجب شد احتیاج چندانی به سایر رسانهها به وجود نیاید. هر روز که میگذشت انبوهی از آرشیوهای مورد نیاز در تلگرام شخصی افراد ذخیره میشد تا جایی که این پیامرسان تبدیل به دفترچه خاطرات، مرکز نگهداری اسناد و حتی دفترچه تلفن شده بود.
با مسدود شدن ناگهانی این پیامرسان، سردرگمی و نارضایتی در میان مخاطبان فراگیر شد و به نظر میرسد شورای فیلترینگ باید تدبیری برای این نارضایتیها بیندیشد. هرچند بحرانآفرینیهای کانالهای شایعهپراکن و حمایت دوروف - مدیر تلگرام- از آنها راه را برای اطمینان به این شبکه بسته است.